یکی از مباحث مهم در منطق فازی، تمیزدادن آن از نظریه احتمالات در علم ریاضیات است. غالباً نظریه فازی با نظریه احتمالات اشتباه میشود. در حالی که این دو مفهوم کاملاً با یکدیگر متفاوتند. این موضوع به قدری مهم است که حتی برخی از دانشمندان بزرگ علم ریاضیات در دنیا - بهویژه کشورهای غربی - درمورد آن با یکدیگر بحث دارند و جالب آن که هنوز هم ریاضیدانانی وجود دارند که با منطق فازی مخالفند و آن را یک سوء تعبیر از نظریه احتمالات تفسیر میکنند.
از نگاه این ریاضیدانان، منطق فازی چیزی نیست جز یک برداشت نادرست از نظریه احتمالات که به گونهای غیرقابل قبول، مقادیر و اندازهگیریهای نادقیق را وارد علوم ریاضیات، مهندسی و کنترل کرده است. بعضی نیز مانند Bruno de Finetti معتقدند فقط یک نوع توصیف از مفهوم عدمقطعیت در علم ریاضیات کافی است و چون علم آمار و احتمالات وجود دارد، نیازی به مراجعه به منطق فازی نیست.
با این حال، اکثریت طرفداران نظریه منطق فازی، کارشناسان و متخصصانی هستند که به طور مستقیم یا غیرمستقیم با علم مهندسی کنترل سروکار دارند. حتی تعدادی از پیروان منطق فازی همچون بارت کاسکو تا آنجا پیش میروند که احتمالات را شاخه و زیرمجموعهای از منطق فازی مینامند.
توضیح تفاوت میان این دو نظریه البته کار چندان دشواری نیست. منطق فازی با حقایق نادقیق سروکار دارد و به حدود و درجات یک واقعیت اشاره دارد؛ حال آنکه نظریه احتمالات بر شالوده مجموعه حالات تصادفیِ یک پدیده استوار است و درباره شانس وقوع یک حالت خاص صحبت میکند؛ حالتی که وقتی اتفاق بیفتد، دقیق فرض میشود. ذکر یک مثال میتواند موضوع را روشن کند. فرض کنید در حال رانندگی در یک خیابان هستید. اتفاقاً متوجه میشوید که کودکی در اتومبیل دیگری که به موازات شما در حال حرکت است، نشسته و سر و یک دست خود را از پنجره ماشین بیرون آورده و در حال بازیگوشی است. این وضعیت واقعی است و نمیتوان گفت احتمال اینکه بدن این کودک بیرون اتومبیل باشد، چقدر است.
منطق کلاسیک : منطقی است که در آن گزاره ها، فقط ارزش راست یا دروغ دارند که آنرا منطق 0 و1 می نامند.
منطق چند مقداره : منطقی است که علاوه بر 0 و 1چند مقدار دیگر را نیز اختیار می کند.
منطق بی نهایت مقداره : در این منطق ارزش گزاره ها می تواند هر عدد حقیقی بین0 تا1 باشد.
منطق فازی : نوعی از منطق بی نهایت مقداره و در حقیقت یک ابتکار برای بیان رفتار مطلوب سیستم ها با استفاده از زبان روزمره. در واقع منطق فازی یک منطق پیوسته است که از استدلال تقریبی بشر الگو برداری کرده است.
این منطق حدود چهل سال پیش در آمریکا، توسط لطفی زاده پایه ریزی شد و برای اولین بار در سال 1974 در اروپا برای تنظیم دستگاه تولید بخار، در یک نیروگاه، کاربرد عملی پیدا کرد. با پیشرفت چشمگیر ژاپن در عرصه وسایل الکترونیکی، در سال 1990 کلمه فازی در آن کشور به عنوان کلمه سال شناخته شد. بر خلاف آموزش سنتی در ریاضی، او منطق انسانی و زبان طبیعت را وارد ریاضی کرد.
شاید بتوان با دو رنگ سیاه و سفید مثال بهتری ارائه داد. اگر در ریاضی، دو رنگ سیاه و سفید را صفر و یک تصور کنیم، منطق ریاضی، طیفی به جز این دو رنگ سفید و سیاه نمی بیند و نمی شناسد. ولی در مجموعه های نامعین منطق فازی، بین دو رنگ سیاه و سفید مجموعه ای از طیف های خاکستری هم لحاظ می شود و به این طریق فصل مشترک ساده ای بین انسان و کامپیوتر بوجود می آید.
ادامه مطلب...
همانطور که می دانید بر اساس مبانی و اصول علم، همه چیز مشمول یک قاعده ثابت می شود که به موجب این قاعده آن چیز یا درست است یا غلط. گرچه ممکن بود در مورد "درستی" یا "نادرستی" چیزی تردید داشته باشند، لیکن در مورد یک چیز، هیچ تردیدی نداشتند و آن اینکه هر پدیدهای یا "درست" است یا "نادرست". در این زمینه مثالهای فراوانی را می توان ارائه داد: مثلاً هرکسی می تواند بگویدکه اتمها ارتعاش می کنند یا نمی کنند، یا اینکه علف سبز است و قرمز نیست و خیلی چیزهای دیگر. به عبارت دیگر در یک پاسخ دلخواه، نظیر سبز بودن یا قرمز بودن علف، که مشخص کننده جواب صحیح یا غلط است، حالت میانهای مطرح نیست. اما این مثالها را، که در آنها برای هر مسألهای تنها یک جواب آری یا نه صادق است، نباید به همه چیز تعمیم داد. اشتباه علم، تعمیم این موضوع به تمام پدیده ها بود. در منطق و ریاضیات نیز همین استدلال حاکم بوده است: هر چیزی یا درست است یا غلط؛ بر این اساس، موضوعات منطقی و ریاضی نیز یا کلاً درست هستند یا کلاً نادرست، سفید یا سیاه، یک یا صفر. مثال های زیادی را می توان ارائه داد مثلا مشاهده می کنید که در برخی کشورها انسان را از 18 سالگی به بالا بزرگسال می گویند و خیلی قطعی، خشک و یکدفعه شخص 18 ساله را بزرگسال فرض می کنند و اگر شخص یک روز قبل از 18 سالگی باشد به هیچ وجه از نظر قانون بزرگسال محسوب نمی شود.
اشتباه علم در اینجاست که چنین تحلیلی از همه پدیدههای مختلف منطقی و ریاضی دارد. خواهیم دید که نباید چنین ارزیابی کرد، بلکه باید همه چیز را به طور نسبی سنجید و برای آنها درجه بندی قائل شد. در واقع هر چیزی «به طور نسبی» درست یا غلط است. به عبارت دیگر پدیدههای واقعی تنها سیاه یا سفید نیستند، بلکه تا اندازهای "خاکستری" هستند. علم واقعیت های خاکستری را با ابزار سیاه و سفید به نمایش می گذاشت و این چنین بود که به نظر می رسید واقعیت ها نیز تنها سیاه یا سفید هستند.
ادامه مطلب...
دامنه طراحی کارخانه
1- فعالیتهای درون واحد شامل دریافت, بازرسی, انبار, تولید, مونتاژ, کنترل کیفی, بسته بندی, حمل و نقل مواد, خدمات پرسنلی, خدمات جنبی تولید, انبار کالای ساخته شده, ارسال, قسمتهای اداری و تاسیسات
2- فعالیتهای فروش, بازاریابی, خرید, حسابداری, حمل و نقل خارج کارخانه و حمل و نقل داخل محوطه کارخانه
سطوح طراحی کارخانه
1- سطح کلان یا شمای کلی
2- سطح میانی
3- سطح جزئی
ارتباط طراحی کارخانه با دیگر بخش ها (مراکز تهیه اطلاعات)
1- بخش فروش
2- بخش خرید
3- بخش مهندسی محصول
4- بخش پرسنلی
5- بخش مالی
6- بخش مهندسی تولید
7- بخش مهندسی صنایع
8- بخش کنترل تولید
9- بخش مهندسی طراحی ساختمان
10- بخش بازرسی و کنترل تولید
11- بخش مدیر عامل
منابع اطلاعات کلیدی در طرحریزی
1- محصول (P ) : چه چیزی قرار است تولید شود؛
2- مقدار (Q ): چه مقدار از هر یک از اقلام باید تولید شود؛
3- روش تولید (R ): فرآیند و ترتیب عملیات تولید محصول چگونه است؛
4- خدمات پشتیبانی (S ): چه ماشین آلات و تجهیزاتی مورد نیاز است؛
5- زمان (T ): طی چه زمانی باید محصول تولید شود.
تاریخچه
با به وجود آمدن انقلاب صنعتی و تخصصی کار کارگران، مطالعه و بررسی طرح استقرار واحدهای تولیدی برای صاحبان آن اقتصادی نمود.
اولین دستاورد این مطالعه، مکانیزه کردن وسائل و دستگاهها بود.
سپس حمل و نقل مواد بین مراحل ساخت مورد توجه خاص قرار گرفت.
بدین ترتیب صاحبان صنعت، متخصصین را برگزیدند تا مسائل طرحریزی واحدهایشان را مطالعه نمایند.
طرحریزی عبارت است از برنامه ریزی، طراحی، بهبود و پیاده سازی سیستمهای تولیدی شامل طرح استقرار و سیستم حمل و نقل به نحوی که موثر ترین عملکرد برای واحد تولیدی یا خدماتی فراهم شود.
طرح استقرار در طرحریزی کارخانه
طرح استقرار, آرایش منسجم و هماهنگی از مواد، ماشین آلات و نیروی کار است به نحوی که حداکثر کارآیی از تلفیق آنها بدست آید.
به عبارت دیگر طراحی استقرار به معنی آن است که می خواهیم بدانیم ماشین آلات و تجهیزات تولیدی، تجهیزات در ارتباط با تولید و امکانات خدمات پرسنلی را چه طور در کنار هم قرار دهیم تا کار آیی واحد تولیدی بالاتر رود.
اهمیت طراحی کارخانه
1- اولین شرط لازم برای داشتن یک تولید اقتصادی, دارابودن یک طرح مفید برای جریان مواد است.
2- شرط لازم برای داشتن یک طرح خوب جریان مواد, وجود ترتیب مناسب فیزیکی از همه ماشین آلات و تجهیزات است.
3- شیوه صحیح حمل و نقل فوق را کامل کرده و منجر به عملکرد کارآمد و موثرتر فرآیندهای مختلف مربوط به هم می شود.
4- عملکرد کارآمد و موثرتر هزینه تولید را حداقل می کند که در نتیجه حداکثر سود را بدنبال خواهد داشت.
اهداف طراحی کارخانه
1- کوتاه کردن زمان تولید و به حداقل رساندن حمل و نقل ها؛
2- به حداقل رساندن سرمایه گذاری روی ماشین آلات و تجهیزات؛
3- حداکثر استفاده از زمین, وسائل و نیروی انسانی؛
4- آسان سازی فرآیند تولید؛
5- فراهم نمودن محیطی امن و سالم همراه با آرامش برای کارکنان؛
6- حفظ انعطاف پذیری در ترتیب قرار گرفتن ماشین آلات و عملیات.
موارد کاربرد طراحی کارخانه
1- تغییر در طرح یا نوع محصول؛
2- تغییر در روش تولید؛
3- ایجاد کارخانه؛
4- کوچک (محدود) یا بزرگ (گسترده) کردن بخشها؛
5- تعویض وسائل قدیمی؛
6- از بین بردن مشکلات تولید (وجود ضایعات, بی نظمی, شرایط بد محیطی و ...)؛
7- اضافه کردن محصول یا محصولات جدید و ...
دامنه طراحی کارخانه
1- فعالیتهای درون واحد شامل دریافت, بازرسی, انبار, تولید, مونتاژ, کنترل کیفی, بسته بندی, حمل و نقل مواد, خدمات پرسنلی, خدمات جنبی تولید, انبار کالای ساخته شده, ارسال, قسمتهای اداری و تاسیسات
2- فعالیتهای فروش, بازاریابی, خرید, حسابداری, حمل و نقل خارج کارخانه و حمل و نقل داخل محوطه کارخانه
منبع:
انتظاری هروی، عبدالرسول، طرحریزی واحدهای صنعتی، انتشارات جهان جام جم،
تهیه کننده: دکتر سید سپهر قاضی نوری
مدل پیشنهادی جهت بکار گیری RFID در سیستم کانبان
همانگونه که قبلا" اشاره شده کانبان یک سیستم مبتنی برکارت جهت کنترل و مونیتورینگ سازمان تولید بین دو مرکز می باشد بعنوان مثال کارت های برداشت کنترل و نظارت را بین انبار محصول و مشتری و کارت های تولید کنترل و نظارت را بین بخش تولید و انبار محصول برعهده دارند(سیستم تولید یک مرحله ای) . در سیستم های تولیدی چند مرحله ای، کارت های کانبان تولید ارتباط لازم بین هر مرحله و مرحله بعد از آن را بکمک یک ایستگاه انبارش میانی برقرار می نمایند. در این سیسنم ها ظرف های حمل نقل که بر اساس الزامات اجرای کانبان استاندارد شده اند و برای هر ماده ظرف و ظرفیت مشخصی در نظر گرفته شده است بین دو ایستگاه تولیدی در حال گردش می باشند. حال با توجه به این جریان گردش می توان برچسب های مختلف را با توجه به نوع نیاز ، بکار گرفت بعنوان مثال با توجه به گردش داخلی ظرف های حمل نقل در داخل سازمان می توان از برچسب های نوع فعال (با هزینه بیشتر و کارایی بیشتر) و یا بین سازمان تولیدی و مشتری و از برچسب های نوع غیر فعال استفاده نمود.استفاده از برچسب های نوع فعال با وجود هزینه های اولیه بالاتر در خصوص خود آن ها دارای مزایای متعددی و تاثیر بکارگیری این تکنولوژی را در داخل سازمان تولیدی دو چندان می کند. برای نمونه می توان به اثرات مربوط به حوزه لجستیک این کاربرد که نشأت گرفته از امکان ارسال امواج و شناسایی آن با فواصل بالاتر بوده و موقعیت ظروف جابجایی اقلام را دقیقا" در داخل سازمان تولیدی تصویر می کند. همچنین ثبت اطلاعات مختلف و متنوع هنگام عبور ظروف در مسیر تولید و در ایستگاه های کاری و نهایتا" حذف آن پس از خواندن اطلاعات و درج در بانک های اطلاعاتی و آمادگی مجدد پیمایش مجدد این مسیر، نمونه دیگری از مزایای کاربرد این نوع برچسب می باشد. البته همانطور که اشاره شد
انواع کانبان
• کانبان تولید جهت
– اطلاع واحد تولید از درخواست تولید
– تولید در صورت وجود کارت
– کاهش فضای مورد نیاز جهت انبارش
– به حداقل رساندن اتلاف ها
• کانبان حمل و نقل جهت (برداشت)
– آگاه سازی تامین کننده از نیاز تولید کننده
– کاهش فضای انبارش جهت مواد اولیه
– آگاهی از زمان حمل توسط تامین کننده
– کمک به ایجاد جریان یکنواخت مواد
کانبان الکترونیکی
اجرای کانبان سازمان تولید را انعطاف پذیرتر، انبارش کالا در انبارها را کمتر و اندازه انباشته را به شدت کاهش می دهد. ولی اجرای دستی آن توام با مشکلاتی است که در پاره ای موارد از کارآیی کلی سیستم خواهد کاست. از جمله این مشکلات می توان به موارد ذیل اشاره نمود: